وقتی یک بحران روحی یا فکری در جامعه ای پیدا می شود باید به عامل اقتصادیش پرداخت.یعنی باید دید که این بحران معلول چه عوامل اقتصادی می باشد.عکس این را هم باید بررسی کرد.یعنی وقتی یک تغییر و تحول اقتصادی را در جامعه ای مورد بررسی قرار می دهیم باید به آثار روانی که این تغییر اقتصادی بدنبال خواهد داشت بپردازیم.
بحران فکری و روحی و بدبینی های شدیدی که در قرون ۷ و ۸ و ۹ در ادبیات و شعر ایران می بینیم و آنهمه تلخ بینی و تلخ اندیشی و دردهای شدید معنوی و روحی ناشی از چیست؟می بینیم برای اولین بار مغول اسکناس (چاو) منتشر کرد.ورود اسکناس در یک کشور بدون داشتن فرهنگ و زمینه ی پولی (که اقتصادش بازاری و مبادله کالاست) بی شک ناگهان یک ضربه به تمام تبادلات اقتصادی می زند و بقدری بحران آمیز است و اثرش بقدری روی اقتصاد و روابط اجتماعی و بازار شدید است که نمی توان اثرات فکری و روحی آن را روی افراد نادیده گرفت.
و اینست که کالای مصرفی من گرانتر بدستم می رسد.بنابراین با آنکه ظاهرا گروه های فعال و تازه و کارهای نو بوجود آمده می بینیم که هیچ اثری در بالا بردن درآمد ملی جز بالا بردن قیمت ها ندارد.
تاریخ تمدن جلد ۲ صفحه ۶۶
*اونایی که می گفتن حرف های شریعتی بدرد زمان خودش می خوره و الآن حرف هاش کاربردی نداره لطف کنن برن دهنشون رو آب بکشن*